تاريخچه تربييت شنوايي استفاده از تحريكات صوتي براي كمك به افراد دچار نقص شنوايي وآموزش وتشويق آنها به استفاده هر چه بيشتر از باقيمانده شنوايي يك امر جديدي نيست. از زمانهاي قديم مردم به منظور كمك به افراد كم شنوا و يا ناشنوا روشهاي زيادي رابه كار گرفته اند كه اغلب اين روشها غير علمي بوده وگاه حتي اثر سوء از خود بجاي گذاشته اند.
مداركي كه در دست است نشان مي دهد كه در قرن اول ميلادي پزشكان رومي از روشهاي ويژه اي براي تربيت شنوايي افراد ناشنوا استفاده مي كرده اند.
با گذشت زمان وتجارب بدست آمده ،در قرن 6 ميلادي دريافتند كه فرياد زدن درگوش كودكان ناشنوا باعث تغيير رفتار عمومي اين كودكان نسبت به وجود يا عدم وجود صدا مي شود.
در قرن 18 ميلادي اولين تلاشهاي سيستماتيك علمي براي تقويت شنوايي افراد دچار نقص شنوايي در فرانسه شروع شد.جان ايتارد كه به حق وي را مي توان از پيشگامان انجام برنامه هاي تربيت شنوايي دانست ، اولين مطالب و روشهاي دسته بندي شده ويژه تربيت شنوايي را ارائه نمود.
پس از ايتارد كم كم ساير دست اندركاران نيز جذب برنامه هاي تربيت شنوايي شدند. زماني كه اولين سيستم الكترونيكي تقويت صدا درجهان ساخته شد، فصلي نو در برنامه هاي تربيت شنوايي ايجاد گرديد. چرا كه در اين سيستم به مربي اجازه مي داد كه صداهاي محيطي را به مقدار لازم تقويت كرده و به فرد دچار نقص شنوايي منتقل نمايد. اين امر برنامه هاي تربييت شنوايي را تا حد زيادي تحت تأثير قرار داده وبازده علمي آنها را چندين برابر نمود.
ماكس گلدشتاين يكي از كساني بود كه يك برنامه تربييت شنوايي منسجم ارائه نمود. وي معتقد بود كه باآموزشهاي ويژه ،افراد ناشنوا مي توانند بعضي از جنبه هاي گفتار رادريافت و درك كنند. وي روش خاص خود را روش آكوستيكي ناميد.
از سوي ديگر باپيشرفت تكنولوژي كيفيت وسايل تقويت صدا نيز افزيش يافت. در طول جنگ جهاني اول ودوم روند پيشرفت تربييت شنوايي تا حدود زيادي دچار وقفه شد. اما پس از جنگ جهاني دوم با توجه به افزايش فوق العاده افراد دچار نقص شنوايي ، روند توسعه اين آموزشها با ايجاد رشته شنوايي شناسي در اين زمان ، تربييت شنوايي خود بصورت يك علم ظاهر گرديد. در قرن نوزدهم ودنبرگ روش ديگري را براي تربييت شنوايي پيشنهاد نمود كه بعدها روش تك حسي نام گرفت.
تعريف تربيت شنوايي
تصور بسياري از افراد شنوا اين است كه كودك دچار نقص شنوايي اگر كلمه ياصدايي را بشتود آنرا درك مي كند، چرا كه معتقدند كه اين افراد تنها صداها را با شدت كمتري دريافت مي كنند ولي كيفيت صدا براي آنان با كيفيت صدايي كه افراد شنوا دريافت مي كنند ، تفاوتي ندارد.
اگرچه اين تصور در مورد كم شنوايي هاي انتقالي صحيح است اما در مورد ساير آسيبهاي شنوايي صادق نمي باشد. چرا كه در آسيبهاي حسي-عصبي افراد نه تنها صدا را دريافت نمي كنند بلكه آنرا بصورتي متفاوت از آنچه شنوايان مي شنوند، خواهند شنيد.
بطور كلي بايد گفت كه تربيت شنوايي چيزي به غير از آموزش خوب شنيدن و خوب درك كردن نيست. اما حوزه هاي كاربردي وسيع تربيت شنوايي و تنوع گروههاي تحت آموزش سبب مي گردند تا تعاريف مختلفي براي اين اصطلاح پديد آيد.
به بيان ديگر مي توان گفت : تربيت شنوايي به مجموعه آموزشهايي اطلاق مي گردد كه به فرد دچار نقص شنوايي كمك مي كند تا حداكثر استفاده ممكن را از باقيمانده شنوايي خود بدست آورد.
اهداف تربيت شنوايي
هدف اصلي در تربيت شنوايي بدست آوردن بيشترين مقدار ارتباط كلامي از طريق تقويت حس شنيداري به بيشترين ميزان ممكن است.
گرچه هدف عمده تربيت شنوايي تقويت توانائيهاي ارتباطي است، ذكر اين نكته اهميت دارد كه بدست آوردن اين هدف اصلي مي تواند منجر به موقعيتهاي ديگري شامل كسب مهارتهاي گفتاري وزباني ، پيشرفتهاي شغلي وتحصيلي وتطبيق روانشناختي موفقيت آميزي گردد.
وبراساس اينكه كدام يك از شرايط وجود داشته باشد تعريف وهدف تربيت شنوايي متفاوت خواهد بود:(الف
محيطي كه در آن تربيت شنوايي انجام مي شود، مي تواند كلينيك ، خانه يا كلاس درس باشد
ب) سن فردي كه آموزشهاي تربيت شنوايي را دريافت مي كنند.
ج) ميزان كم شنوايي آموزش گيرنده كه خود به دوقسمت تقسيم مي شود :
1- كم شنوايي ملايم تا متوسط 2- كم شنوايي شديد تا عميق
هدف عمده تربيت شنوايي افزايش درك گفتار ، توسعه آن وتشويق كودك در بكار گيري كلام است كه از اهداف ثانويه توانبخشي ناشنوايان محسوب مي گردد.
روشهاي تربيت شنوايي از بخشهاي قبلي چنين بر مي آيد كه براي شنوايي مي توان حداقل دو عملكرد در مرحله آگاهي فرد تصور كرد و آن مراحل عبارتند از:
1- ارتباط حسي با محيط 2- كانال اوليه يادگيري براي زبان
بعضي ازروشها ،مورد اول وبعضي ديگر مورد دوم را تأكيد مي كنند.
الف) روشverbtonl: در اين روش بر اصلاح جنبه هاي زنجيره اي و فوق زنجيره اي (صامتها و مصوتها) و( آهنگ ، ريتم ، زيروبمي ، شدت و.....) گفتار توجه مي گردد.
ب) روش Wedenberg: يكي از اولين روشهايي است كه در سال 1954 براي كم شنواييهاي در حد شديد وعميق بكار گرفته شد.
ودنبرگ معتقد است از باقيمانده شنوايي بطور صحيح وسيستماتيك استفاده شود وروش فوق را بعنوان روش تك حسي (unisensory) ناميد . او لبخواني رابعنوان يك نظام مجزا پيشنهاد نمي كند.
ج) روش Carhart: اين روش بعد از جنگ جهاني دوم در مراكز شنوايي ارتش مورد استفاده قرار گرفت . روش كارهارت براي آموزش كودكان ناشنواي مادرزادي يا پيش از زبان آموزي شامل چهار مرحله است : 1- رشد وتوسعه آگاهي از وجود صوت
2- رشد وتوسعه تمايزگذاري كلي در رابطه با محركات غير گفتاري
3- رشد وتوسعه تمايزگذاري كلي بين الگوهاي گفتاري ساده
4- رشد وتوسعه تمايزگذاري ظريف بين الگوهاي دقيقتر
د) روش Kreschmer(زباني-گفتاري): تأكيد اين روش بر استفاده از كانال شنوايي جهت يادگيري زبان مي باشد و نيز تأكيد در گسترش اطلاعات و استفاده از قواعد زبان شناختي از طريق بسط شنيداري وتكنيكهاي مشروح زباني مي باشد.
ه) روشErber: جديدترين ومناسب ترين روش تربيت شنوايي مي باشد . اين روش در آموزش كودكان دچار نقص شنوايي از كارايي فوق العاده اي برخوردار است . در اين روش ابتدامي بايست سطح توانائيهاي شنوايي كودك تعيين گردد.
برگرفته از كتاب تربيت شنوايي در كودكان زير 7سال دچار نقص شنوايي نوشته دكتر حيدريان