عقب ماندگي در درس ديكته از نگاه گوش پزشكي دكتر عبدالحميد حسين نيا
جراح گوش ، گلو، بيني و حنجره
اگر به دانش آموزي با هوش و با استعداد برخورد شود كه در كارنامه تحصيلي او نمرات درخشاني به چشم مي خورد، ولي در درس ديكته افت امتياز داشته باشد، بايد دو عامل مرضي را جهت تبيين و توجيه اين افت جست وجو كرد:
علت اول شايع است و آن، تراوش مايع در گوش مياني است كه به قول عوام مي گويند: پشت پرده آب جمع شده است.
علت دوم نادر و كري كلمات است كه شكل ويژه و خالصي از زبان پريشي (آفازي) حسي است.
الف: تراوش مايع در گوش مياني كه به نام اوتيت مياني ترشحي نيز خوانده مي شود، در سال هاي اخير در دنيا عموماً و در كشور ما خصوصاً رواج و توسعه فزاينده اي در كودكان پيدا كرده و مسبب معضلات آموزشي و اختلالات يادگيري در كودكان پيش دبستاني و دانش آموزان شده است. آنچه مسلم است، اين عارضه در گذشته، آن چنان كه امروز گسترش پيدا كرده، وجود نداشته است. دو عامل را در فراواني بيماري مؤثر پنداشته اند. نخست آنتي بيوتيك درماني ناكامل براي التهاب حاد گوش مياني است و اين نكته از دو چشمه، آب مي خورد، يا والدين در تجويز آنتي بيوتيك توسط پزشك قصور مي ورزند و يا آنتي بيوتيك را بدون تجويز پزشك خودسرانه مصرف مي كنند. مورد اخير را كه به نام «خوددرماني» معروف شده است، عامل بسيار شايعي براي شيوع عارضه قلمداد كرده اند. دوم، پيشرفت ابزار تشخيص در فناوري اوديولوژي است، مانند امپدانس اوديومتري و روش هاي نوين غربالگري در شناسايي سريع بيماري ها كه بالطبع موجب افزايش فراواني عارضه مي شود.
در كودكاني كه مكرراً دچار التهاب حاد گوش مياني مي شوند، بزرگ بودن لوزه سوم عامل زمينه سازي است. تراوش مايع در گوش مياني در نزد چنين كودكاني به وفور يافت مي شود. اين كودكان، در منزل در شرايطي كه همه به تلويزيون گوش مي دهند، صداي تلويزيون را بالا مي برند و يا در درس ديكته نمرات پائيني مي گيرند.
پژوهش هاي صورت گرفته، نشان داده است كه شناسايي و متعاقباً معالجه اين كودكان، در پيشرفت درسي و علي القاعده در پيشرفت درس ديكته بسيار مؤثر بوده است.
درمان دارويي يا آنتي بيوتيك مؤثر به مدت كافي و در صورت شكست درمان دارويي، سوراخ كردن پرده و كشيدن مايعات چسبناك و گذاشتن لوله تهويه (گرومت يا V.T) تأثيرات شگرفي بر جاي مي گذارد.
البته گروه ديگري از كودكان كم شنوا وجود دارند كه ضايعات آنها، نه به گوش مياني، بلكه به مناطق وراي حلزوني مربوط مي شود. اين كودكان كه تمايز كلمات ضعيف دارند، حتي با سمعك نيز نمي توانند به درجات خوبي از تمايز كلمات برسند و در درس ديكته مشكل پيدا مي كنند. گرچه سمعك هاي ديجيتالي، امروزه كمك هاي شاياني به اين كودكان كم شنوا كرده، ولي نتيجه هاي به دست آمده، نسبي بوده است، نه مطلق. در آزمون تمايز كلمات با ارايه كلمات تك هجايي و درخواست تكرار كلمات، اين كودكان درصد امتياز پاييني را كسب خواهند كرد. همين نكته براي درس ديكته كه في الواقع شكلي از آزمون تمايز كلمات محسوب مي شود، صادق است.
ب) اما علت دوم عقب ماندگي از درس ديكته در دانش آموزان، كه بسيار نادر است؛ زبان پريشي حسي (آفازي حسي) است كه در شكل خاص و ويژه اي نمود مي كند و به نام كري كلمات خوانده مي شود.
چنين كودكاني برخلاف آنچه كه امكان دارد برچسب كري و كودني بخورند، نه كر هستند و نه كودن. آزمون هاي شنوايي در چنين كودكاني، طبيعي است و ضريب هوشي در نزد اين كودكان، اگر بالا نباشد، پايين هم نخواهد بود.
در حقيقت اين كودكان، دچار يك نوع اختلال مركزي در شكنج گيجگاهي در حاشيه مركز مربوط به درك شنوايي هستند كه به درك كلمات نسبت داده مي شود. (چنين اختلالي در حوزه بينايي به دشوار خواني، نارسا خواني يا ديسلكسي معروف است). دانش آموزاني كه دچار اين نوع اختلال يادگيري هستند، قادر به درك اصوات كه از منابع مختلف توليد مي شوند و از آن طريق منابع را هم شناسايي مي كنند، نيستند. آنها صداي تكلم را مي شنوند، ولي قادر به درك كلمات نيستند. لذا وقتي معلم ديكته مي گويد كلمات را مي شنوند، ولي كلمات در قشر مغز آنها نمي نشيند و شكل نمي گيرد و مفهوم نمي يابد. درست مثل آن كه كودك دارد به يك زبان بيگانه كه بدان آشنا نيست، گوش فرا مي دهد. رفع اين گونه اختلال و توانبخشي در اين قبيل كودكان، همواره از توانبخشي اختلالات شنوايي دشوارتر است. گفته شده است كه براي كمك بدين كودكان، مي توان از تقويت پتانسيل هاي ديگر مغزي مانند درك بينايي و لمسي براي پوشش دادن ضعف درك شنوايي در جهت تقويت يادگيري بهره گرفت.