انسان قبلاً فكر مي كرد كه نوزادان با همه تواناييهاي فكري، روحي و رواني انسانهاي بالغ به دنيا آمده اند و فقط لازم است كه رشد كنند و بزرگ شوند تا بتوانند از تواناييهاي به ارث رسيده، عملاً استفاده كنند. اما امروزه روان شناسان مي دانند كه استعداد و تربيت، دو عامل مهم هستند كه يادگيري بچه ها را مشخص مي كنند.
در رابطه با تأثير تواناييهاي ارثي و محيط اجتماعي بر روي بچه ها و چگونگي مستعد شدن آنها نظريه هاي متفاوتي وجود دارد. پياژه، روان شناس سوئيسي، معتقد است كه فرايند يادگيري كودكان، مستقل از استعداد و شرايط زندگي آنها، داراي چهار مرحله است. در مرحله اول كه تا سن 2 سالگي ادامه دارد، بچه ها رشدِ شناختيِ بسيار چشمگيري دارند. آنها قبل از هر چيز، محيط خود را از طريق حواس مي شناسند. به همين دليل اين مرحله، مرحلة "هوش حسي–حركتي" ناميده مي شود.
در مرحله دوم كه تا سن 7 سالگي ادامه دارد، استنباط و تاثيرات، غالبا مصّور هستند. كودكان مي آموزند كه براي توصيف و ارائه موضوعات، از زبان و تصاوير استفاده كنند. البته آنها هنوز نمي توانند اشياء و اسناد را به طور منظم و منطقي طبقه بندي كنند.
آنها در مرحله سوم، كه تا سن 11 سالگي ادامه دارد، تلاش مي كنند، بين موضوعات و وقايع ارتباط منطقي ايجاد كنند.
نهايتا در مرحله چهارم بين مفاهيم و موضوعات انتزاعي، ارتباط ايجاد مي شود.
لوويگوننسكي، روان شناس روسي، معتقد است كه رشد و توسعه شناخت يك كودك، بستگي به ارتباط متقابل او و انسان هاي اطرافش دارد كه در واقع محيط اجتماعي- فرهنگي اوست. چگونگي پاسخگويي بزرگسالان و اطلاع رساني آنها به كودكان و واكنش كودكان در مقابل رفتار بزرگسالان، عوامل اصلي شكل گيري شناخت آنها هستند.
كهل برگ معتقد است كه روش تفكر و آموختن را بچه ها طي سه مرحله فرا مي گيرند. در مرحلة اول كه از سن 4 تا 10 سالگي است، ممانعت از انجام جرم و انتظار تشويق و ترغيب، از ويژگيهاي بارز آن هستند. آنها رفتار خود را در ارتباط با قدرت فيزيكي فردي كه باعث تشويق يا تنبيه مي شود، توجيه و تفسير مي كنند. در مرحله بعدي، كودك تلاش مي كند كه قوانين اجتماعي را محترم بشمارد و انتظارات اجتماعي را بر آورده كند. اين مرحله تا سن 13 سالگي ادامه دارد. در مرحلة پاياني، جوانان و بزرگسالان كوشش مي كنند كه اصول و روشهاي خود را بروز دهند و نمايان كنند.
شور، حرارت، تلاش و پيگيري از ويژگيهاي بارز كودكان بسيار مستعد است. محققان معتقدند كه محيط به عنوان مْحرك نقش بسيار مهمي در شكل گيري و توسعه شناخت ايفا مي كند.